خالی از پر شده ام، از نفس و جان سیرم
زندگی چون خوره ای گشته گریبان گیرم
هدفم هیچ و نفس پوچ و به ظاهر شادم
در جوانی شده ام پیر و چو پیران پیرم
خالی از من شده ای، من شده ام پر ز خودت
رفته ای تا بزنی طعنه به آن تقدیرم-
که به تنهایی من قول شرافت داده
و من از طعنه ی تو، زخم زبان میگیرم
من به آغوش تو یک حس تعهد دارم
تو نهان دل بکنی، بی تو عیان می میرم
حسین حیدری"رهگذر"
۱۳۹۶/۹/۲۴
برچسب : نویسنده : hosseinheidaripoem بازدید : 134