باورم کن

ساخت وبلاگ
من خمارت شده ام عشقِ تو تلقین داردآنکه معتاد شده عادتِ مورفین داردنکند جنسِ نگاهت برسد دیر به من-که خماری مگر ایمان و مگر دین دارد!!!ترکِ تو سخت تر از ترکِ مخدر شده استعشقِ تو چیست که یک عادتِ شیرین داردمن اُوِر-دُز نکنم از تبِ تندِ نفست-به خدا معجزه ای هست که تحسین داردعشقِ من دست° به دامانِ دعا بُردم چون-عشقِ تو موهبتی هست که آمین داردپرچمِ عشقِ تو در قُله یِ قلبم بالاستعشق° اِقلیمِ بزرگیست که آیین داردحسین حیدری"رهگذر"مجموعه شعر از گور برگشته۱۴۰۱/۴/۳ + نوشته شده در شنبه پانزدهم مرداد ۱۴۰۱ ساعت 21:6 توسط حسین حیدری"رهگذر"  |  باورم کن...ادامه مطلب
ما را در سایت باورم کن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinheidaripoem بازدید : 72 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 14:59

منم و مانده دلی بی سر و سامان چه کنم؟به پناهِ که رَوَم، دست به دامان چه کنم؟دل اگر می تپد از حُسنِ وجودِ جان استجانم از تَن برود با تَنِ بی جان چه کنم؟من به سختیِ پس از رفتنت ایمان دارمبِشُماری تو اگر سختی ام آسان چه کنم؟تو اگر پُر نکنی نیمه یِ خالی ام را-واسه یِ پُر شدنِ نیمه یِ لیوان چه کنم؟و اگر جِلوه یِ تو پُر نکند آینه ها-شرمسار از همه یِ آینه داران چه کنم؟حسین حیدری"رهگذر"مجموعه شعر از گور برگشته۱۴۰۰/۱۱/۲۰ + نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم مرداد ۱۴۰۱ ساعت 20:36 توسط حسین حیدری"رهگذر"  |  باورم کن...ادامه مطلب
ما را در سایت باورم کن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinheidaripoem بازدید : 64 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 14:59

به پیشگاهِ تو این عشق، گرچه ناکافی ست –حقیقتش تلخ است عشق دیگر اَلّافی ست!دلی به صافیِ آیینه دستِ تو دادمپُر از تَرَک شده است این چگونه انصافی ست؟من از دروغِ تو را دوست دارمت سیرمعمل نکردنِ این جمله عینِ حَرّافی ستزبانِ سرکشم افسار پاره کرد امروز –که رازهایِ دلم فاش گشته از گافی ستچه ساده دل° تو نبردی ز ساده دل° چو منی!ببخش ساده° دلم را که سادگی کافی ستحسین حیدری"رهگذر"مجموعه شعر از گور برگشته۱۴۰۰/?/? + نوشته شده در سه شنبه هشتم شهریور ۱۴۰۱ ساعت 1:9 توسط حسین حیدری"رهگذر"  |  باورم کن...ادامه مطلب
ما را در سایت باورم کن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinheidaripoem بازدید : 62 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 14:59

الهی عشق من اصلا به این دنیا نمی آمد برای شهوت آدم‌، تن حوا نمی آمد الهی آدم آن لحظه، ولع بر سیب را می کشت به حوایش دلش خوش بود تا اغوا نمی آمد هزاران روز پیمودی مسافت های طولانی کسی مانند تو بیهوده تا اینجا نمی آمد زمستان نیز پنهان است توی دست باورم کن...ادامه مطلب
ما را در سایت باورم کن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinheidaripoem بازدید : 86 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:25

عشق بازیچه ی احساس مجازی شده است و در این شهر پر از مرگ هوازی شده است غزلم پر شده از خودکشی قافیه ها مرگ افسار رها کرده و تازی شده است جای خالی کسی پر شده در خانه ی من باز در خانه ی من خاطره بازی شده است با خدایی که حواسش به کسی اصلا نیست- باوری باورم کن...ادامه مطلب
ما را در سایت باورم کن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinheidaripoem بازدید : 94 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:25

شبیهِ نمره یِ تک-رویِ کارنامه شدم سپید‌-مویِ بد اقبالِ شاهنامه شدم برای مُرده پرستانِ شهرِ جنجالی- مهم ترین خبر از تیترِ روزنامه شدم نه دیده کَس غمِ من را نه خورده کَس غمِ من دریغ، نُقل و نباتِ بساطِ عامه شدم تو رفته ای خبر این است: او نمی آید! و باورم کن...ادامه مطلب
ما را در سایت باورم کن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinheidaripoem بازدید : 114 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:25

برای من قیامت لحظه ای آغاز می گردد که چشمان قشنگ تو به رویم باز می گردد برای روز رستاخیز و محشر اندکی زود است حجابت را رعایت کن که محشرساز می گردد اگر روزی موذن هیبت زیبایی ات بیند به وقت چشم های تو پی آواز می گردد ندیده مستی چشمان زیبای تو آن مس باورم کن...ادامه مطلب
ما را در سایت باورم کن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinheidaripoem بازدید : 90 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:25

قرعه ی زندگی ام عشق به نامم افتاد صیدِ من آمد و از قصد به دامم افتاد جیبِ خالی، پُزِ عالی، شکمِ سیر نشد! غزلی آمد و بر سفره ی شامم افتاد خواستم چای بنوشم، بنویسم شعری ناگهان سرد شد و برف به بامم افتاد به سرم زد که شرابی بخورم گرم شوم از بد اقبالی باورم کن...ادامه مطلب
ما را در سایت باورم کن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinheidaripoem بازدید : 91 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:25

کویر چشم هایت را طراوت می کند گاهیتو را وقتی که بیجا او قضاوت می کند گاهی پر از شکی زمانی که نمیدانی کجا رفته به شک افتاده ای چون کنجکاوت می کند گاهی و هنگامی که میخواند غزل های مرا انگار- دم گوش تو قرآن را تلاوت می کند گاهی تو از روی سخاوت داده باورم کن...ادامه مطلب
ما را در سایت باورم کن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinheidaripoem بازدید : 86 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:25

مرا آتش بزن، من مرگ آتشبار می خواهم به چشمانم کمی هم مرهمی از خار می خواهم   پریشانم، حتی بدتر از موی پریشانت که حتی شانه ای بر موی خود از یار می خواهم   دلم تنگ است، دلتنگم، آیا هیچ می فهمی؟ به جای خ باورم کن...ادامه مطلب
ما را در سایت باورم کن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinheidaripoem بازدید : 126 تاريخ : پنجشنبه 15 اسفند 1398 ساعت: 10:10